تقدیم به هم اتاقی عزیزم "وروجک "
غم آبادی به نام زندگانی ساختم بی تو
ز بیم شام تنهایی ، به غم پرداختم بی تو
*
به زیر ران ما اسب جوانی بود و شادی ها
رمیدی از من و تنهای تنها ، تاختــم بی تو
*
"عزیزت" خواستم تا " یوسف کنعان " من باشی
ز جان بگذشتم و خود را به چاه انداختم بی تو
*
پس از آن دوستـــی ها ، عاشقـی ها،آشنایی ها
برای خود در این غمخـانه ، زندان ساختم بی نو
*
چنان در خویش می گریم که مژگان هم نمی داند
به لبهایت قســــم ، لبخنــــد را نشناختـــم بی تو
*
میان پاکبــــــازان سرفرازم ، زانکه این هستی
قماری بود و یکسر " هستی ام " را باختم بی تو !
" مهدی سهیلی "
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]